۱۳۹۱ مرداد ۲۸, شنبه

فرق دولتمرد و سیاستمدار

رالز در قانون ملل و لیبرالیسم سیاسی میان دو نوع شخصیت تمایز قائل می شود: یکی "سیاستمدار"(politician)، دیگری "دولتمرد"(statesman). (سیاستمدار در ترکی می شود: siyasetci، دولتمرد می شود: devlet adami)

اگر بخواهیم نظر رالز در تفکیک دولتمرد و سیاستمدار را ساده سازی کنیم و در قالب مفاهیم روزمره بریزیمشان شاید بتوان گفت سیاستمدار به همان معنای روزمره این کلمه اطلاق می شود: مثلا احمدی نژاد، آقای خامنه ای، محمدرضای پهلوی، بوش، سارکوزی، سلیمان دمیرل و هزاران سیاستمدار دیگر در کوشه و کنار جهان. محتملا معمولا سیاستمدار تبلوردهنده دیدگاهها یا منافع حزب یا طبقه اجتماعی است که برخواسته از آن است، نه تمام مردم جامعه.



دولتمرد اما سیاستمدار عادی نیست، بلکه سیاستمداری است با فضائل اخلاقی، تبلور دهنده خواسته های همه مردم و نه فقط یک گروه یا قشر خاص، و با درایت که دغدغه صلاح مردم و ملک را دارد و به فکر منافع زودگذر شخصی یا گروهی نیست. دولتمرد بر خلاف سیاستمدار دو دوتای روزمره نمی کند و چرتکه نمی اندازد به نفع منافع خودش یا حزب و دسته اش.

 در توضیح بالا کوشش کرده ام بحث را به زبان روزمرده نزدیک کنم مگرنه زبان خود رالز ثقیل تر است. کلا مفهوم دولتمرد برای آنکه با مفاهیم پوپولیتستی مرزش کامل مشخص باشد سخت است ریختنش در قالب کلمات دقیق. در قانون ملل رالز بحث دولتمرد را در بحث برخورد با حکومت های یاغی/قانون شکن/ نامعقول از سوی حکومت های معقول یا مقبول و در بررسی جاهائی که باید اهل سیاست تصمیمات سرنوشت ساز برای جلوگیری از شر بیشتر بگیرند مطرح می کند. از نظر رالز ترومن که فرمان بمباران هیروشیما را صادر کرد دولتمرد نبود، ولو آنکه برای منافع کشور آمریکا این کار را کرد.

در هر صورت محتملا بتوان گفت جرج واشینگتن دولتمرد بود، یا آبراهام لینکن، یا گاندی، یا ماندلا یا واتیسلاو هاول یا حتی چرچیل. در مورد ایران مصدق را محتملا بتوان دولتمرد (گرچه ناکام) خواند و میرحسین موسوی و شیخ مهدی کروبی هم را در دو سال فاصله میان دوران نزدیک انتخابات و حصرشان مصداق دولتمرد خواند، گرچه پس از آن از فضای سیاسی کشور متاسفانه توسط اقتدارگرایان (نوع خاصی از سیاستمداران) حذف شده اند.

به نظرم ایران هم برای گذار به دموکراسی و برای غلبه بر بحرانهائی که دامنگیرش است احتیاج به دولتمرد(ها) دارد. سئوال اساسی این است: آیا ایران می تواند در آینده نزدیک و برای گذار به دموکراسی  شاهد ظهور دولتمرد (ها)، منتهی از نوع کامروا (و نه ناکام آن) باشد؟

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر