۱۳۹۱ آذر ۲۶, یکشنبه

خاطرات سفر هند- قسمت دوم

سفر یک هفته ای به هند امروز تمام شد. واقعا سفر شوک آوری بود چون مرا با چیزهایی مواجهه کرد که انتظارش را نداشتم. خیلی چیزها آموختم در این سفر. واقعا دنیای متفاوتی بود. از زبان بدن مردم گرفته، تا همزیستی مسالمت آمیز ادیان ابراهیمی و چندخدایی، تا فقر باورنکردنی نیمی از مردم که مرا یاد فیلمهای مربوط به قرن نوزدهم می انداخت، تا معماری پرشکوه دوران مغولان هند اعم از تاج محل در آگرا، و قلعه سرخ(red fort) در دهلی.


مسجد و معبد هندو (به قول مسلمانان سنتی بتکده) ای که در تنگ هم ساخته شده اند و در کنار هم می زیند بدون اینکه وجود همدیگر را نفی کنند. علی رغم اینکه در قرآن چندخدایی گناهی نابخشودنی شمرده شده، در هند چندخدایان و توحید باوران قرنها در کنارهم زیسته اند و از هم آموخته اند. مسیحیان و بهایی ها و زرتشتیان هم در هند آزادند برای دین شان. معبد بهایی بزرگ و معروفی در شمال دهلی وجود دارد که فکر کنم یکی از بزرگترین معابد بهایی در جهان است (معبد لوتوس). در معماریهای مغولان هند همیشه سنگهای مرمر سرخرنگی که جای دیگری ندیده بودم بکار گرفته شده بودند. در آستانه قلعه سرخ نوشته شده بود نادر شاه ایرانی پس از حمله و فتح اینجا کوه نور و تخت طاووس را به ایران منتقل کرده است. مسجد جامع دهلی در نزدیکی همان قلعه سرخ ساخته شده است معماری اش یکی از باشکوهترین معماریهای مساجدی بود که تابحال دیده ام.


پس از این سفر در نقد اروپا محوری در اندیشه مصمم تر شدم. تمدن غربی تمدنی خیلی غنی است، ولی چندان نمی توان با متر آن تمدن بزرگی چون هند را سنجید و نفی یا نقد کرد. هندی ها از غرب دموکراسی را به خوبی آموخته اند، ولی در عین حال مدل خاص خودشان از سکولاریسم را بدست داده اند. مدل سکولاریسم هندی برای آینده ایران هم بسیار نکات آموختنی دارد. مهمترین نقطه ضعف هند فقر شدید نیمی از مردم آن است که بر اساس جمعیتش قابل فهم است. هند مساحتی شاید نصف اتحادیه اروپا دارد (اگر اشتباه نکنم)، ولی جمعیتش خیلی بیشتر از اتحادیه اروپا است (بین سه و چهار برابر). در مورد سکولاریسم هندی نوشته های راجیو بهارگاوا (Rajeev Bhargava) و عقیل بیلگرامی (Akeel Bilgrami) دو فیلسوف مهم سیاست هندی را توصیه می کنم.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر