۱۳۹۱ دی ۴, دوشنبه

چگونه فلسفه سیاسی را تخصصی بخوانیم؟ تکمله

در یادداشت قبلی در مورد روش خواندن تخصصی فلسفه سیاسی، تمرکز بر روی آثار و شرحهای مهم و نقدهای نوشته شده بر دو فیلسوف مطرح را به عنوان راهی برای "اوستا شدن" در فلسفه سیاسی پیشنهاد کردم. دو نفر از دوستان خوبم (یاسر و محمد) جداگانه این نظر را مطرح کردند که تکلیف روش مسئله یا پرسمان محور چه می شود این وسط، و اینکه آن روش هم روش خوبی برای مطالعه فلسفه است. 


پاسخ من آنست که انتخاب میان روش فیلسوف محور و روش مسئله محور مقداری اش شاید به سلیقه افراد بستگی داشته باشد و من بدنبال تجربه روش اصطلاحاً فیلسوف محور (به قول دوستان) را با مذاق خویش سازگارتر یافته ام.

 ولی نکته مهم تر که در یادداشت قبلی فقط بدان اشاره ای کوتاه کردم، ولی پیشفرضم بوده آنست که روش توصیه ای من درحقیقت تلفیق یا آمیزه ای از روشهای اصطلاحاً فیلسوف محور و مسئله محور است. یعنی ما دو فیلسوفی را که قرار است برای "اوستا شدن" در فلسفه سیاسی انتخاب کنیم، طبیعتاً بر اساس سئوالاتی که از قبل در ذهن داریم، و پتانسیلی که در آثار فیلسوف فوق برای پاسخ بدان سئوال پیدا می کنیم، انتخاب می کنیم. مثلاً در مورد خود من که پیشتر گفتم رالز و کیملیکا و روسو را برای مطالعه تخصصی برگزیده ام، علت این انتخاب تا حد زیادی همچنین سئوالاتی بوده که از قبل در ذهن داشته ام: 

رالز را برای مسئله عدالت اجتماعی و کلاً عدالت، و نیز جایگاه دین در سیاست در یک نظام لیبرال-دموکراتیک (بحث سکولاریسم، اجماع همپوشان و خرد عمومی) برگزیده ام، کیملیکا را در جستجوی مدلی لیبرال برای حقوق اقلیتهای قومی/ملی ساکن ایران و بحث چندفرهنگی (همچنین به عنوان یکی از بهترین شارحان فلسفه سیاسی معاصر انگلیسی-آمریکایی)، و روسو را عنوان حلقه ای مهم برای مطالعاتم در مورد قرارداداجتماعی و کامل کننده تاملاتی که در مورد حکمت و حکومت حائری داشته ام (حائری خود را منتقد روسو می داند)، و نیز به عنوان پایه ای برای مطالعه در مورد مسئله "دین مدنی" (در فصلی از کتاب قرارداد اجتماعی روسو به این مسئله پرداخته) به عنوان وسیله ای برای ایجاد همبستگی اجتماعی در یک جامعه به شدت متکثر برگزیده ام. یعنی روش پیشنهادی من هم اصلاً جدا از مسئله محوری نیست. در این روش هم باید از قبل سئوالاتی داشت، و براساس آنها دو (یا بیشتر) فیلسوف مربوطه را برای مطالعه انتخاب کرد.


نکته دیگری که این روش را به روش مسئله محور نزدیک می کند، آنست که برای کامل شدن آن باید پس از خواندن و فهمیدن آثار فیلسوف مورد علاقه مان، مهم ترین نقدهای وارده بر او از سوی سایر فیلسوفان مهم، و پاسخهای او بدانها را هم خواند. همین خودبخود شما را در مورد مسائلی مشخص با بیش از یک نفر درگیر می کند. مثالی از رالز بزنم: برای فهم لیبرالیسم سیاسی رالز لازم است که فرد مباحثات رالز و هابرماس با یکدیگر در این زمینه را هم بخواند. یا برای فهم چندفرهنگی ویل کیملیکا باید آثار منتقدان چندفرهنگی را هم خواند. هکذا است بحث روسو، ارسطو، افلاطون، هابز، اشمیت، و خیلی فلاسفه سیاسی دیگر.

باز تاکید می کنم کسی اگر به خواندن در زبان انگلیسی مسلط نشود، نمی تواند متخصص فلسفه سیاسی (یا هر شاخه دیگری از فلسفه، به نظرم حتی فلسفه اصطلاحاً اسلامی[این ادعا در مورد فلسفه اسلامی را باید در مجال دیگری توضیح دهم]) شود. 

نکته دیگر آنکه اگر برنامه ای که برایتان در یادداشت قبلی پیشنهاد کردم در مورد دو فیلسوف برایتان زیاد تخصصی و سنگین به نظر می رسد، لااقل تنها با یک فیلسوف/اندیشمند آنرا به پیش ببرید. حتی اگر فقط یک فیلسوف را با این روش، دقیق و جامع، بخوانید خیلی خیلی نکات خواهید آموخت.

۲ نظر:

  1. این نظر توسط نویسنده حذف شده است.

    پاسخحذف
  2. درود بر جناب دکتر بادامچی
    بسیار خرسندم از اینکه با وبلاگ شما آشنا شدم وسپاسگزارم ازبابت نوشتن این مطلب که چگونه فلسفه سیاسی بخوانیم .بنده روش شما رو بسیار پسندیدم ومیدونم که بسیار مفید خواهد بود .سوال بنده از شما دراین رابطه است که برای انتخاب فیلسوف ویا دو وسه فیلسوفی که برای مطالعه اندیشه هایشان انتخاب می کنیم آیا ملزم به شناخت تمامی فیلسوفها ندارم ؟ چطور می توانیم وقتی که تمامی فیلسوفها را نشناسیم ازمیان آنها انتخاب کنیم ؟بنده بسیار علاقه مند به مطالعه وتحقیق در زمینه فلسفه هنر وذهن وسیاسی هستم اما سرگردان وبدون یک برنامه جامع وغیرعلمی وبه صورت خودآموزاین کاررو انجام میدم وازاینکه روش شمارو علمی می بینم از شما کمال تشکر رو دارم که بنده رو در اینکه 1-آیا این سه حوزه فلسفه ارتباطی به هم دارند ؟2-آیا دنبال کردن این سه حوزه با هم درست است ؟3-از ابتدا چگونه شروع کنم وچه منابعی را بخوانم ؟ از لطف شما بی نهایت سپاسگزارم

    پاسخحذف