۱۳۹۲ اردیبهشت ۲, دوشنبه

مقایسه وضعیت فلسفه در ترکیه و ایران

مقایسه وضعیت فلسفه در ایران و ترکیه یکی از علاقه های من است و امروز به دو مقاله جالب در این زمینه برخوردم.

کسی علاقمند است از وضعیت آموزش فلسفه در ترکیه مطلع شود وی تواند به این نوشته مختصر و مفید وارول آکمان مراجعه کند. نویسنده رییس دپارتمان فلسفه در دانشگاه بیلکنت آنکارا است. گرایش غالب در فلسفه بیلکنت فلسفه تحلیلی است، و از 10 استاد آن 7 نفر خارجی و غیر ترکیه ای اند. بیلکنت دانشگاهی خصوصی است، یکی از بهترین دانشگاههای ترکیه، که آموزش در تمام مقاطع و رشته های آن به زبان انگلیسی است و به دانشجویان بورس هم می دهند (خصوصا دانشجویان دکترا). لیسانس فلسفه در بیلکنت یکی از بهترین برنامه های لیسانس فلسفه در ترکیه است. در فلسفه فعلا فقط لیسانس دارند، ولی در سایتشان آمده در آینده برنامه گذاشتن فوق لیسانس و دکترا هم دارند.


در نوشته آمده بود آردا دنلکل  (2000-1949) که زود فوت کرد، به نوبه خود نقش مهمی در رواج فلسفه تحلیلی در ترکیه، که گرایش غالب در آن همیشه فلسفه اروپای قاره بوده، داشته است. ناخودآگاه یاد مرحوم یوسف صمدی علی آبادی (2002-1947) افتادم. او هم خیلی زود از میان ما رفت، و 23 اردیبهشت سالروز وفات اوست. این نوشته از دکتر وحید را شاید بد نیست به خاطره او مرور کنیم.

 عکس بالا مربوط به سمیناری در مورد وضعیت فلسفه در ترکیه، برگزار شده در دانشگاه استانبول یا قدیمی ترین دانشگاه ترکیه، است. هانس رایشنباخ که طرفدار "فلسفه علمی" و تا حدی نزدیک به پوزویتویستهای منطقی عضو حلقه وین بود (گرچه تفاوتهای مهمی با آنها داشت که در مقاله ای که در پایین ارجاع می دهم قدری اشاره شده) در سالهای 1938-1933 در این دانشکده درس داده است. او کتاب نظریه احتمالاتاش (The Theory of Probability) را در این مدت در ترکیه نوشت. مقاله ای مفید در این زمینه را، که در عین حال اطلاعات بسیار مفیدی در مورد تاریخ فلسفه معاصر در ترکیه دارد، می توانید در اینجا مطالعه کنید. نویسنده مقاله گورول ایرزیک (Gürol Irzık) و عنوان آن "هانس رایشنباخ در ترکیه" است. مطلب در ژورنال Synthese  که تخصصی در زمینه فلسفه علم و معرفت شناسی منتشر می شود چاپ شده است.مقاله واقعا خواندنی است.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر