۱۳۹۲ دی ۵, پنجشنبه

اگر اردوغان متواضع تر بود

همین چندهفته قبل بود که در جریان صحبت های سر میز شام بعد از یک سمینار، دوست های ترکیه ای علوم سیاست خوانده ام ابعاد کنترل مستبدانه اردوغان بر سیاست ترکیه را تشریح می کردند. من مشابه این حرفها را حدود دو سال است از خیلی از مردم ترکیه شنیده یودم و این علامت خطری بود. واکنش افکار عمومی ترکیه به روحیه مستبد و خودمدار اردوغان چند ماه قبل در جریان اعتراضات پارک گزی سر باز کرد، ولی چشمان اردوغان آنقدر بسته بود که آن صدای بلند را نشنید.

حتی فتح الله گولن به رویکرد اردوب اعتراض کرد. در آن ماجراها اردوغان در کنار پلیس به گروههای فشار (به قول خودش مردم) نیز متمسک شد. شاید اگر اردوغان در آن ماجرا قدری ملایم تر برخورد می کرد، و آنگونه معترضان را به لابی سود بانکی، خارجی ها و چوپولجو (به تعبیری همان خس و خاشاک) بودن منتسب نمی کرد، این بلاها و این بحران و این شکنندگی امروز بر سرش نمی آمد. اردوغان شخصیت بسیار مغروری و پرعنادی دارد، از جهاتی شبیه خامنه ای. اینگونه سیاست مدارانِ از خود مطمئن معمولاً از جایی ضربه می خورند که هیچ تصورش را نمی کنند: چه کسی فکر می کرد اصرار بر انتخاب احمدی نژاد بیشتر از هررویدادی آبروی خامنه ای را ببرد، و چه کسی تصور می کرد که روزی جماعت فتح الله گولن (مهم ترین متحد اردوغان بر علیه نظامیان) اینطور شمشیر را بر علیه اردوغان از رو ببندند؟

۱۳۹۲ دی ۲, دوشنبه

در مورد پرونده اخیر فساد مالی در ترکیه

ظاهرا دامنه فساد و قاچاق گسترده و عمیق و چندلایه جمهوری اسلامی در دوران محمود احمدی نژاد دامنگیر دولت رجب طیب اردوغان هم شده است. رضا ضراب، که گویا همدست و همکار میلیاردر تازه به دوران رسیده بابک زنجانی است، یکی از بزرگترین پرونده های رشوه خواری و رانت خواری و فساد را در ترکیه دامن زده است و دولت اردوغان را در آستانه یک بحران جدی قرار داده است. 


بابک زنجانی ها و رضا ضراب ها در ایران کارهای مشابهی کرده اند، منتهی فرق ترکیه و ایران در آن است که در ترکیه رسانه ها به طور نسبی آزادند و این روزها دارند مو را از ماست در مورد قضیه بیرون می کشند، ولی در ایران در فقدان رسانه های آزاد، یا همان رکن چهارم دموکراسی، همیشه بسیاری از ابعاد فساد حکومت دور از چشم مردم است و هرازگاهی فقط گوشه ای از آن در دعواهای جناحی سربیرون می زند. در ترکیه دو متحد قبلی برای کنار زدن لائیک ها و نظامیان از قدرت، یعنی حرکت خدمت فتح الله گولن، (معروف به "جماعت") و اردوغان امروز مشغول کشتی گرفتن سختی با یکدیگر شده اند، آنقدر سخت که نتیجه کشتی ممکن است بیرون گذاشتن اردوغان از قدرت باشد. در میان دو جریان حرکت خدمت و اردوغان، گویا اردوغان به ایران (هرکسی در دولت باشد) قدری نزدیک تر است، و جریان گولن به خاطر سنی محور بودنش به نظر قدری با ایران فاصله خواهد داشت. در هر صورت بحران کنونی در ترکیه بسیار پیچیده و ذوابعاد است.

۱۳۹۲ آذر ۲۶, سه‌شنبه

نقش دین در گذار به دموکراسی لهستان


برای چهار-پنج روزی آمده ایم لهستان. در همین چند روز بسیاری نکات در مورد لهستان آموختم. قبلتر تصور نمی کردم که مردمان این قسمت از اروپا مانند مردم خاورمیانه و مدیترانه خونگرم باشند، ولی زهی تصور غلط. لهستانی ها مردم بسیار خونگرم و گشاده رو و کمک کاری نسبت به کسانی که از کشورشان بازدید می کنند هستند. لهستان در دوره های مختلف تاریحی به استعمار همسایگان قدرتمندش درآمده است. شاید قبل تر فکر می کردم ما ایرانی ها به خاطر تاریخ سیاسی مان بداقبال ترین تاریخیم، ولی وقتی شنیدم چه مصائبی بر مردم لهستان در دوره های اشغال آلمان ها (جنگ جهانی دوم) و اشغال روسها (از پایان جنگ جهانی دوم تا آخر دهه هشتاد میلادی و فروپاشی کمونیسم) گذشته است و با در نظر گرفتن بهبود "نسبی" اوضاع در این کشور در زمان کنونی، امیدوار شدم که ایران هم همیشه اینطور نخواهد ماند. 

در مورد تاثیر دین در گذار به دموکراسی، مورد لهستان بسیار جالب است و از جهاتی استثنا. مسیحیت کاتولیک نقش مهمی در گذار به دموکراسی لهستان داشته است. تاثیر مذهب در این کشور آنقدر عمیق بوده که حتی روسها در دوران کمونیسم نتوانستند فعالیت کلیسا را در لهستان متوقف کنند (گرچه کلیسا در بسیاری دیگر از کشورهای اروپای شرقی، به عنوان مثال چک و اسلاواکی سابق یا اگر اشتباه نکنم مجارستان، تا حد زیادی بسته شد.) من چندان نشنیده ام در ایتالیا کسی بگوید کلیسای کاتولیک نقش مثبتی در دموکراسی این کشور دارد، ولی از لهستانی ها شنیدم که لهستانی بودن پاپ ژان پل دوم، و رهبری معنوی او، نقش مهمی در فروپاشی دولت غیردموکراتیک کمونیستی در لهستان داشته است.


راستی سوسیس لهستانی خوشمزه است. آنجا رفتید شیرینی هایش را نیز از دست ندهید. 

۱۳۹۲ آذر ۱۸, دوشنبه

"خودت باش" یعنی چه؟

به روایتی شاید بتوان مهم ترین فضیلت اخلاق فردی را "خودت باش" دانست. در تصوف خودمان هم "خودت باش" فضیلت روح محسوب می شود. منتهی بسته به اینکه تئوری ما در مورد "سرچشمه های خود" (the sources of the self به تعبیر چارلز تیلور در کتابی به همین نام) چه باشد، خود بودن هم معنانی متفاوتی خواهد داشت. در تصوف، به عنوان ابن عربی یا مولانا، متافیزیک دینی غلیطی همراه با مفهوم خود عرضه می شود. خود متعلق به عالم علوی است، که در علم سفلی به دام افتاده است و باید به اصل خویش بازگردد. 



نظریه های مدرن روانشانسی و جامعه شناسی و زیست شناسی و حتی ملی گرایی و چندفرهنگ گرایی، البته تعاریف دیگری در مورد سرچشمه های خود دارند که اگر آنها مبنا قرار دهیم، فضیلت خود بودن هم معنانی متفاوتی خواهد داشت. بنابراین برای اینکه خودمان باشیم، احتیاج به یک تئوری منقح و سازگار در مورد خود داریم.