۱۳۹۳ فروردین ۷, پنجشنبه

در مورد درد و رنج مردم سوریه و به بهانه شهادت سرباز مرزبان وطن

موج همدلانه و شایسته ستایشی که برای آزاد شدن سربازهای مرزبان کشورمان به راه افتاده نشان دهنده همبستگی ملی ماست و بهانه شد این چند سطر را بنویسم. من این سخن را که برخی می گویند حقوق بشر فقط در چارچوب مرزهای ملی، یا همان دولت-ملت، معنا دارد و ورای آن یاوه است و باید صرفا رئالیست بود و به موازنه قوا توجه کرد قبول ندارم. البته که ملی گرایی پسندیده است و البته که موازنه قوا بسیار مهم، منتهی اینها نباید چشم ما را نسبت به درد و رنج انسانهایی که با آنها در داخل یک مرز/کشور زندگی نمی کنیم ببندد. من در ترکیه می بینم دهها هزار آواره سوری که با خاطر ماشین کشتار بشار اسد و گروههای اپوزوسیون مسلح تندرو و تکفیری مجبور به ترک وطن شده اند و از کمترین امید به زندگی زندگی محرومند چه رنجی می کشند. چند هزار سال میراث فرهنگی و تاریخی سوریه (از زمان امپراطوری روم باستان تا دوران طلایی تمدن اسلامی و سوریه امروزی که نزار قبانی شاعرش است) متعلق به همه بشریت است و نه فقط سوری ها، بگذریم از اینکه چون سران کشور ما به صورت خیلی آشکار از یکی از طرفین سرکوبگر جنگ یعنی بشار اسد حمایت می کنند، به نظرم وظیفه ایرانیان برای جلوگیری از نابودی سوریه در سایه جنگ حتی و نقد حاکمانشان از این منظر بیش از سایر ملل است.

کاش این حساسیت کاملا بحق مان برای آزادی مرزبانان هموطن مظلومی که اسیر گروههای افراطی مسلح هستند را به حساسیت به کشته و آواره شدن هرروزه دهها مرد و زن و کودک سوری توسط بشار اسد و گروههای مسلح اپوزوسیون و تکفیری هم بسط دهیم و تا تمام سوریه نابود نشده کمپین صلحی برای سوریه براه بیندازیم. من سیاست های دولت روحانی را در مورد سوریه بسیار ضعیف و منفعلانه (در برابر گروههای افراطی داخلی که دست شان در کاسه بشار اسد است) می یابم.


پی نوشت- عکس مربوط به تئاتری به جا مانده از دوران پیش از اسلام در سوریه است.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر