۱۳۹۳ دی ۲۲, دوشنبه

افکار ژیژک را درست ترجمه کنیم!

یکی از سایتهای علی الظاهر با گرایش به چپ رادیکال متن یادداشت اخیری از ژیژک را در مورد حادثه شارلی ابدو به فارسی ترجمه و منتشر کرده است (لینک هم اصل مقاله و هم ترجمه را در اینجا ببینید). در اصل یادداشتش به زبان انگلیسی ژیژک دفاع لیبرالهای غربی از آزادی بیان را منفعلانه و تدافعی می یابد، و استدلال می کند دفاع لیبرال از آزادی بیان لازم است با دفاع چپ رادیکال از این مسئله کامل شود.


فارغ از قوت استدلال ژیژک در اینجا می خواهم نشان دهم چگونه ناخواسته متن فارسی به گونه ای ترجمه شده که القا می کند لیبرالیسم از نظر ژیژک چیزی در مایه فاشیسم است که باید در برابرش ایستاد. امیدوارم این مشت نمونه خروار نباشد، که اگر چنان باشد نشان می دهد برخی مدعیان چپ رادیکال در ایران افکار کسانی چون ژیژک و بدیو و آگامبن را به فارسی زبانها گاهی تحریف شده منتقل می کنند. یکی از اصول پایه کار ترجمه در هر گرایش فکری از چپ تا راست انتقال دقیق و امانت دارانه مفاهیم است که اگر قادر به آن نیستیم بهتر است به کل انجامش ندهیم تا هموطنان هم تصویری معوج و غلط از افکار اندیشمندان در ذهن نسازند.

در اینجا فقط بخشهایی از دو پاراگراف آخر ژیژک را با متن ترجمه مقایسه می کنم و دو مثال می زنم. پاراگراف ماقبل آخر نوشته ژیژک از قرار زیر است:
 o what about the core values of liberalism: freedom, equality, etc.? The paradox is that liberalism itself is not strong enough to save them against the fundamentalist onslaught. Fundamentalism is a reaction – a false, mystifying, reaction, of course - against a real flaw of liberalism, and this is why it is again and again generated by liberalism. Left to itself, liberalism will slowly undermine itself – the only thing that can save its core values is a renewed Left. In order for this key legacy to survive, liberalism needs the brotherly help of the radical Left. THIS is the only way to defeat fundamentalism, to sweep the ground under its feet.

 جمله ای که را رنگ قرمز مشخص شده را مترجم گویا یا اصلاً ندیده یا (در نگاه منفی بینانه) چون آنرا مطابق فضای فکری اش ندیده ترجمه اش نکرده است. حال آنکه این جمله در فهم کل فضای یادداشت ژیژک کارکرد محوری دارد و نشان می دهد از نظر او چپ رادیکال نه دشمن که مکمل لیبرالیسم است (او از عبارت brotherly help "کمک برادرانه" در نسبت میان ایندو استفاده می کند). بگذریم از اینکه هنوز بسیاری از چپهای رادیکال کشور ما گویا فرق دقیق میان لیبرالیسم همچون مکتبی فلسفی و لیبرلیسم به عنوان مکتبی در اقتصاد را که به هردوشان در بالا اشاره شده را نمی دانند و برخی بدفهمی ها ناشی از همین است.

در مثال دیگر عبارت self-satisfaction of a permissive liberal در پاراگراف آخر ژیژک (در پایین) را باید "از خود راضی بودگی یک لیبرال سهل انگار" ترجمه کرد، حال آنکه در متن فارسی عبارت فوق "رواداری خودشیفته لیبرال" ترجمه شده و لفظ سهل انگار اصولاً ترجمه نشده است! 
 To think in response to the Paris killings means to drop the smug self-satisfaction of a permissive liberal and to accept that the conflict between liberal permissiveness and fundamentalism is ultimately a false conflict – a vicious cycle of two poles generating and presupposing each other. What Max Horkheimer had said about Fascism and capitalism already back in 1930s - those who do not want to talk critically about capitalism should also keep quiet about Fascism - should also be applied to today’s fundamentalism: those who do not want to talk critically about liberal democracy should also keep quiet about religious fundamentalism.

  اینگونه ترجمه ها القا می کنند ژیژک و متفکرانی چون او دشمن رواداری هستند، حال آنکه به گواه آثارشان اینگونه نیست. البته  مقداری هم مشکل از ژیژک است که طنز و زبان ادبی خاص خودش را دارد که این زمینه را فراهم می کند که در فهم افکارش  دچار بدفهمی شد. من طنز بیان ژیژک را حضوری در یکی از سخنرانیهایش در ایتالیا از نزدیک تجربه کردم.

پی نوشت - بعد از نوشتن یادداشت فوق به واسطه یکی از دوستان مترجم یادداشت در سایت فوق به من پیام داد و با ایشان آشنا شدم. ظاهراً مشکل اصلی عجله در ترجمه بوده. ترجمه جمله مفقود هم به متن جدید اضافه شد. این یادداشت بهانه ای بود برای نقد ترجمه های غیر دقیق افکار متفکران چپ که چپ و لیبرالیسم را ضد هم جلوه می دهند، گرچه در این مورد خاص گویا کاملا ناخواسته رخ داده.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر