۱۳۹۴ شهریور ۲, دوشنبه

وزارت علوم احمدی‌نژاد و جذب هجده‌هزار هیات‌ِ علمی!

کامران دانشجو اخیراَ مصاحبه مفصلی کرده است با رجانیوز که نشان می دهد او فردی با منطق و روحیه کاملاً نظامی است. توگویی در دوران احمدی نژاد یکی از سردارهای سپاه را گذاشته اند سر وزارت علوم، یعنی نهادی که قرار است تقدیر علوم انسانی این مملکت را معین کند. دانشجو در مصاحبه تلویحاً اعتراف می‌کند که نرخ افزایش چاپ مقالاتی که ادعا می شود بر اساس آنها در دوران او ایران رتبه اول علمی منطقه شده قسمت مهمی شان در مورد کاربرد صنعت در صنایع نظامی است. او اضافه می کند در طول چهار سال خدمت او "هجده هزار نفر" جذب هیات علمی دانشگاهها شده اند. 


با یک حساب سر انگشتی می شود حساب کرد که دولت روحانی در وزارت علوم با وضعیت بسیار دشواری روبروست که البته باید برای خروج از آن چاره کند: اگر بپذیریم از این مقدار قسمت مهمی‌شان کسانی بوده اند که واقعاَ لیاقت جذب هیات علمی شدن را داشته اند و به خاطر اصولگرا بودن یا حاکم بودن روابط بجای ضوابط وارد سیستم نشده اند، باز می شود حدس زد که امروز تعداد قابل توجهی کادر هیات علمی ناکارآمد، ولی صرفاَ متعهد، در ایران مشغول به کار هستند که جای همان مقدار افراد صاحب لیاقت و استعداد را پر کرده اند. اگر دولت روحانی اینها را از دانشگاه اخراج کند، کلی سر و صدا و بحران ایجاد می کنند (چنانکه در پرونده بورسیه ها و استیضاح فرجی دانا دیدیم)، واگر هم دست روی دست بگذارد، به هزاران فارغ التحصیل لایقی که در خارج یا داخل ایران به دنبال کار و در پی جذب شدن به هیات علمی هستند، ظلم می کند. آیا راهی برای خروج از این وضعیت هست؟ راه حل دشوار هرچه باشد، دولت باید در مورد آن تامل کند، در پیگیری‌اش قاطعانه بایستد، و عدالت را بر هرچیزی اولویت دهد.

اردوغان و سندرم قدرت‌طلبی رهبران خاورمیانه‌ای

زمانی که ماجرای پارک گزی در بهار 2013 اتفاق افتاد چند ماهی بود که اردوغان روند صلح با پ.ک.ک را آغاز کرده بود، در نوروز آن سال عبدالله اوجالان از زندان امرالی برای نخستین بار پیامی در حمایت از صلح داده بود و آتش بسی جدی میان دولت ترکیه و پ.ک .ک پس از چند دهه مبارزه خونین برقرار شده بود. قبل از آن هم اردوغان کم گام موثر که به  پیشبرد دموکراسی در ترکیه کمک کند برنداشته بود: نمونه اش قطع ید نظامیان از سیاست، یا بهبود وضعیت اقتصادی، یا گامهایی برای ورود به اتحادیه اروپا. اگر اردوغان به جای اینکه در پی ریاستی کردن نظام ترکیه و تداوم قدرت خودش باشد، زودتر از سیاست کناره می گرفت، چه بسا نام او در کنار کسانی چون گاندی و ماندلا به عنوان یکی از سیاستمدارانی که خدمات مهمی به صلح کرده‌اند در تاریخ می ماند.


ولی امان از این سندرم رهبران خاورمیانه‌ای، که با سلام و صلوات به قدرت می رسند، ولی بعد چهاردستی به قدرت می چسبند، و هرگز حاضر نیستند مزایای در قدرت بودن را از دست بدهند. چنین است که اردوغان دستاوردهای خودش در مسئله صلح با کردها را امروز دارد یکی یکی ویران می کند، آنهم برای آنکه در انتخابات زودرس پیش رو 2-3 درصد رای عدالت و توسعه افزایش یابد، ه.د.پ نتواند از آستانه ده درصدی لازم برای ورود به مجلس بگذرد، و آک پارتی باز بتواند به تنهایی قدرت را در دست بگیرد. البته پ.ک.ک هم در این میان کم مقصر نیست. فاعتبروا یا اولی الالباب!

۱۳۹۴ مرداد ۲۵, یکشنبه

رامین جهانبگلو و اندیشه خشونت‌پرهیزی

به خاطر شرکت مدام در سمینارهای رست در دانشگاه بیلگی استانبول 3-2 سالی است فرصت یافته ام رامین جهانبگلو را از نزدیک بشناسم. جهانبگلو از روشنفکرانی است که چنانکه باید افکارشان در ایران شناخته نشده، شاید چون عمدتاً به انگلیسی می نویسند و ترجمه هایی که از ایشان شده هیچ گاه تمام و کمال اندیشه هایشان را به فارسی خوانها منتقل نکرده اند. مشاهدات شخصی من نشان می دهد او عاشق ایران است.

چندی قبل فرصت یافتم Time Will Say Nothing: A Philosopher Survives an Iranian Prison او را به دقت بخوانم. کتاب که نوعی زندگینامه فکری جهانبگلو هم هست همچون یک رمان نوشته شده که قطعاتش میان لحظات تلخی که بر او در پی دستگیری اش در سال 1385 در انفرادی اوین گذشته و خاطرات او از دوران کودکی در ایران، تا مدت کوتاهی از اقامت در دوران دبیرستان در انگلیس، تا دوازده سال تمام دوران دانشجویی و پس از آن در پاریس و بعد دوباره ایران و بعد کانادا را تصویر می کند. انگلیسی فاخری دارد. جهانبگلو از آثار بسیاری ادیبان و نویسندگان بزرگ در کتابش استادانه نقل قول می کند و خواندن این کتاب را توصیه می کنم. 

مفهوم پایه اندیشه سیاسی جهانبگلو خشونت پرهیزی یا non-violence است که در فرمول بندی او آمیزه ای است از اندیشه های لیبرالیسم غربی و اندیشه سیاسی متفکران معاصر هندی، خصوصا گاندی. مصاحبه مفصل او با آیزیا برلین که به بسیاری زبانها ترجمه شده و من ترکی اش را با عنوان Isaiah Berlin'le Konuşmalar خوانده‌ام، انصافا مدخل بسیار خوبی است برای ورود به اندیشه های برلین. در سمینار استانبول سال 2014 هم او مقاله ای ارائه کرد با عنوان "دو مفهوم تکثرگرایی: مطالعه ای تطبیقی در مورد مهاتما گاندی و آیزیا برلین" که در شماره اخیر مجله Philosophy and Social Criticism منتشر شده و آنلاین هم قابل دسترسی است. شان نزول مصاحبه او با برلین از طرف مجله روشنفکری فرانسوی اسپریت هم در همان کتاب خاطرات آمده است.