۱۳۹۵ تیر ۲۷, یکشنبه

چرا جریان گولن در کودتا شکست خورد؟

کودتای نافرجام 15 ژوئیه را نمی شود فارغ از ساختار شبکه‌ای بسیار خاص جریان گولن، روش عضوگیری رازنگهدارانه آن و اختلافات میان جریانات اسلامگرا در درون ترکیه در چهار دهه گذشته فهمید.

از سالها قبل میان جریان اسلامگرای نگاه ملی (ملی گوروش) به رهبری اربکان که عدالت و توسعه اردوغان از دل آن برآمدند، و جریان نورچی گولن اختلافات مهمی در جهان بینی وجود داشته و یکدیگر را رقیب هم می دانسته اند. این اختلافات با ماجرای پرونده رشوه و پولشویی 17 دسامبر سرباز کرد، ولی کودتای پریشب که ظاهرا نظامیان وفادار به گولن آنرا سازماندهی کرده بودند، اوجش بود. عامل شکست جریان گولن در این سالها نخبه گرایانه بودن آنست؛ اینکه نهایتا با 3-4 درصد مردم ترکیه ارتباط دارد. برخلاف اردوغان که حزب رسمی دارد، مستقیم و شفاف با عامه مردم سخن می گوید، و در صورت لزوم آنها را در خیابان در پشتیبانی خود بسیج می کند. همین ارتباط آشکار و مستقیم با مردم راز پیروزی اردوغان بر حریف اسلامگرای دیگر است. جریان گولن چون ارتباط مستقیم با مردم ندارد در این سالها کوشیده از طریق حرکت دادن مهره‌های خود (قبلتر در میان قضات و اینبار آخر در ارتش) بازی کند، و همین سبب شده هربار شکست بخورد.

۱۳۹۵ تیر ۲۲, سه‌شنبه

جنگ سوریه و ناسازگاری‌اش با منافع ملی درازمدت ایران

به نظر من سیاستهای ایران در حمایت مطلق از اسد در جنگ سوریه در درازمدت بر ضد منافع ملی ایران است.

من اجازه دادن فرانسه برای اینکه سازمان مجاهدین یکی از بزرگترین گردهمایی‌هایش را با حضور برخی سیاسیون بازنشسته ولی مطرح بر ضد ایران برگزار کند، قدری ناشی از نارضایتی فرانسه از سیاست جمهوری اسلامی در سوریه می بینم. خوب است حملات پاییز گذشته در پاریس را به یاد بیاوریم، و اینکه بمبگذاران از سوریه وارد اروپا شده بودند. جنگ سوریه امنیت همه دنیا را به خطر انداخته است. اینکه تیره شدن شدید رابطه ایران و عربستان که در سخنان ترکی فیصل در گردهمایی مجاهدین تجلی بارز داشت هم بخش مهمی اش ناشی از اختلاف نظر برسر سوریه است، بر کسی پنهان نیست. آشتی ترکیه با اسرائیل هم را هم باید دقیقا در این بستر فهمید. سیاست جنگی در منطقه دوستی برای ایران، جز روسیه و اسد و حزب الله، باقی نگذاشته است.

۱۳۹۵ تیر ۱۸, جمعه

در رثای عباس کیارستمی

نام عباس کیارستمی را نه تنها در تاریخ سینمای ایران، که در تاریخ فلسفه آن هم خواهند نوشت. «فلسفه سینمای عباس کیارستمی» و هستی‌شناسی خاص او همیشه منبعی خواهد بود که ما دانشجویان فلسفه در موردش تامل کنیم و از آن بیاموزیم.

نگاه او جهانشهری بود و تلفیقی از فلسفه‌های شرق و غرب. حتی در پیری و به رغم شهرت دچار رکود نشد و دنبال تجریه‌های تازه بود. در ترکیه هم سینمای ایران را با نام او می شناسند و سبک فیلمسازی متفاوت نوری بیلگی جیلان متاثر ازاوست. یادش گرامی باد. کاش آزادی بیشتری برای ساختن فیلمهای نو در وطنش داشت.